به گزارش مجله خبری نگار، در این دنیای پرتلاطم، هنگامی که کلمات ناکافی به نظر میرسند، یک هدیه میتواند به زبان بیزبانی تبدیل شود و پیامهای دوست داشتنی و محبتآمیز را منتقل کند. هدیه فقط یک شیء مادی نیست بلکه نشاندهنده احساسات، توجه و احترام به دیگران است. هدیه دادن که شاید به ظاهر یک عمل ساده، اما عمیق باشد، میتواند بار سنگین مشکلات را از دوش افرادی که با سختیهای زندگی دست و پنجه نرم میکنند، بردارد و لحظاتی از شادی و آرامش را برای آنها به ارمغان بیاورد. یک هدیه میتواند یادآور محبتهای گذشته باشد و پلهای دوستی و نزدیکی را مستحکمتر کند. تاثیرات روانی هدیهدادن و هدیهگرفتن غیرقابل انکار است و علم روان شناسی آن را بارها ثابت کرده است.
همچنین هدیه دادن میتواند به عنوان یک عمل خیرخواهانه و انسانی در جهت یاری به دیگران تلقی شود. گاهی یک هدیه کوچک میتواند تغییرات بزرگی در زندگی افراد ایجاد و به آنها یادآوری کند که در این جهان سراسر چالش، قدرت عشق و دوستی همیشه پیروز است. ۸ نوامبر روز جهانی هدیه نامگذاری شده، اما بیایید با هدیه دادن، هر روز را به بهانهای برای ابراز محبت بدل و دنیا را به مکانی بهتر برای زیستن تبدیل کنیم. در پرونده امروز علاوه بر تاثیرات روانشناختی هدیه دادن از این گفتیم که چهوقت و چطور هدیه بدهیم؟
هدیهدادن سبب تجربه حسهای گوناگونی اعم از قدردانی، ارزشمندی و توجه در فرد هدیهدهنده و هدیهگیرنده و چندین تاثیر مثبت و خوشایند دیگر میشود
فرهنگ هدیه دادن و گرفتن یکی از رسم و رسوم ما ایرانیان بوده و در جامعه کنونی هم هنوز کارایی و تاثیرات بالقوه خود را دارد. هدیه به معنای چیزی است که با نیت خالص و بدون انتظار بازگشت به فرد دیگری به صورت مادی و معنوی داده میشود. هدیه دادن از نگاهی روانشناختی به لحاظ معناداری حسهای گوناگونی اعم از قدردانی، ارزشمندی و توجه را به همراه میآورد، بهگونهای که هم در فرد هدیه دهنده و هم در هدیه گیرنده تاثیرات مثبت و خوشایند زیادی میگذارد.
یکی از باورهای غلط در این باره این است که منتظر زمان خاصی برای هدیهدادن باشیم. مثلا بیشتر افراد در زمانهایی همچون آشتی کردن، تولد، سالگردهای مختلف یا روزهای خاص به یکدیگر هدیه میدهند در حالی که این نگرش باید به سمت و سوی بیدلیل و بدون مناسبت هدیه دادن و ابراز احساسات و برای حمایت کردن و نشان دادن عشق و محبت و توجه به طرف مقابل صورت گیرد؛ بنابراین مهم نیست این هدیه چقدر کوچک باشد یا از لحاظ قدمت مادی بسیار ناچیز باشد، بلکه نکتهای که حائز اهمیت است توجه و محبت به گیرنده هدیه است. در ادامه به چند تاثیر هدیهدادن و گرفتن اشاره میشود.
هدیهدادن یکی از ابزارهای نیرومند حفظ و پایداری روابط بین انسان هاست و سبب میشود روابط تقویت و اصلاح شود؛ بنابراین میتوان نه تنها با هدیههای مادی بلکه با هدیههای معنوی، هدیه را با هدف محبت و دوستی، از بین بردن کینهها و کدورتها، گرما و صمیمیت بیشتر و قانع کردن طرف مقابل داد. البته این نکته مورد توجه است که در کنار هدیه دادن به اصلاح و بازسازی رفتارهای شکست خورده و اظهار ندامت بپردازیم، زیرا در غیر این صورت هدیهدادن امری شرطی شده و فرد به گرفتن آن عادت میکند و تاثیرات مطلوب و نتیجه دهنده ندارد.
یکی از تاثیرات بسیار مهم هدیه دادن، ارج نهادن به حس ارزشمندی در هدیه دهنده و هدیه گیرنده است. به گونهای که فرد هدیه گیرنده احساس شادی و عزت نفس و ارزشمندی میکند که شخص دیگری به او فکر کرده و متناسب با شخصیت و سلیقه او برایش زمان و انرژی صرف کرده است. این درحالی است که فرد هدیه دهنده احساس رضایت و اعتماد به نفس از خرید و انتخاب هدیه را تجربه میکند.
هدیه دادن در رفتار گیرنده تاثیر مثبت تشویقی و ترغیبی دارد و به عبارتی برای انجام یک کار تقویت مثبت و از این پس امکان انجام آن کار یا رفتار در فرد بیشتر میشود. این تشویق و ترغیب میتواند رفتار فرد را در جهتی که هدیه دهنده میخواهد سوق دهد؛ بنابراین برای هدیه دهنده از این نظر مزیت دارد. از این روش میتوان برای همه افراد به خصوص کودکان استفاده کرد. به همین دلیل است که معلمان، والدین و بزرگ ترها برای شکل دادن به یک رفتار سالم و نمونه در خانه یا مدرسه به آنها جایزه یا هدیه میدهند. به نحوی که انگیزه انجام یک رفتار را در آنها مانند درس خواندن، به حرف والدین گوشکردن و مرتببودن در خانه بیشتر و پررنگتر میکند.
هدیه دادن میتواند از میزان استرس و اضطراب افراد بکاهد. به این ترتیب که وقتی افراد در مواقع بحرانی و تنشزای زندگی خود مانند موقعیتهایی همچون کنکور، کار و شغل، ازدواج، بچهدار شدن و. قرار میگیرند، استرس و تنش در بدن پدیدار میشود. هدیه دادن میتواند جنبه درمانی و تقویتی خوبی برای کاهش میزان هورمون استرس در بدن داشته باشد و همزمان باعث ترشح دو هورمون اندورفین و دوپامین در مغز شود. این دو هورمون مسئول بخش پاداش مغز هستند؛ بنابراین به فرد کمک میکنیم در شرایط آرام و به دور از استرس کارایی خود را برای انجام فعالیت دلخواه افزایش دهد. جالب این جاست که این سطح استرس و اضطراب در فردی که هدیه میدهد هم بیشتر، کاهش مییابد.
تحقیقات نشان میدهد که هدیه دادن باعث افزایش طول زندگی و عمر انسانها میشود و برای سلامتی مفید است. به عبارتی هدیه دادن باعث تقویت سیستم ایمنی و عصبی بدن میشود و کسانی که سخاوتمندانه از اموال یا زمان خود به دیگران میبخشند، ریسک ابتلا به بیماریهای قلبی و افسردگی را در خود کاهش میدهند. علاوه براین ارتباطات و روابط اجتماعی تقویتشده از طریق هدیهدادن به احساس تعلق و حمایت کمک میکند که عامل مهمی در حفظ سلامتی و طول عمر فرد است.
یک تاثیر هدیه دادن برانگیختن احساس قدردانی در دو طرف است. در حقیقت هنگامی که شما برای ابراز احساسات خود و به نوعی تشکر و سپاس گزاری از طرف مقابلتان به او هدیه میدهید، با تجربه کردن انواع هیجانات و اجازه بروز آنها روان سالمتر و بهنجارتری خواهید داشت. در حقیقت هدیه نشانه قدردانی ما از طرف مقابل برای امری خاص است. به عنوان مثال اگر بخواهید قدردانی خود را از فردی که موفقیتهای بسیار خوبی را در زمینه خاصی کسب کرده نشان دهید به او هدیه میدهید و این امر سبب میشود فرد ارزش خود و کارش را بداند و موجب خلق حس ناب در او میشوید.
ما هدیه دادن را از اتفاقی ساده و برای ایجاد صمیمیت تبدیل به فرایندی سخت و پیچیده کردهایم که دیگر خودمان هم جرئت این را نداریم که بیمقدمه و بهویژه در مراوده با آدمهای جدید سراغش برویم
ما به دوست، خانواده و همسایه هدیه نمیدهیم؛ نه به خاطر آنکه از ضرورت هدیه دادن غافلیم، بلکه، چون هدیه دادن هم مثل خیلی از اتفاقات دیگر زندگی ما مراحلی پیچیده و عجیب پیدا کرده. همانطور که این روزها جشن تولد گرفتن را فقط برای بچهها میدانیم، چون فرایندش پرخرج و پردرد شده؛ هدیه دادن را هم منوط به زمان و موقعیت خاصی میکنیم. درحالیکه هدیه دادن بهانه چندانی نمیخواهد. اساساً وقتی بهانهاش موجود باشد لذتش هم کمتر است. خب حالا بحث این است چطور یک هدیه جالب و کم خرج بدهیم؟
از یک اوریگامی ساده بگیرید، تا یک خوراکی که خودمان تهیه کردهایم، چوب کندهکاری شده، نقاشی، سازهای ساده با سیم مفتول و... هر کدام میتواند یک هدیه کم خرج، اما پر از خاطره باشد. ارزش هدیه به خاطرهانگیز بودن است و اتفاقاً چیزهای ساده، اما پر از روح مثل دستسازهها بهشدت خاطرهساز هستند؛ چون مصرفی و دم دستی محسوب نمیشوند. یک اسپری خوشبوکننده مصرف که شد دیگر جایی روی میز کار یا دکور رفیق و همکارمان ندارد. خب شاید بگویید چیزی بلد نیستید؛ این ماجرا هم مثل هدیه دادن سخت شده و فکر میکنیم حتماً باید شاهکار هنری خلق کرده باشیم. چند فیلم از یوتیوب تماشا کنید، قطعاً بینشان موردی هست که در توانمندی شما و ابزارهای دم دستتان باشد. حالا اگر بتوانید آن دستسازه را کمی بومی یا بنا به کاراکتر خودتان یا هدیهگیرنده شخصیسازی کنید که چه بهتر و جالبتر. یادتان باشد حسی را که به آن فرد و رفاقتتان دارید، به اثر تزریق کنید. خواهید دید چه هدیه ماندگاری میشود.
ما فکر میکنیم باید مدتها از آشناییمان بگذرد، خاطرات زیادی داشته باشیم و بعد به دیگری هدیه بدهیم. اول میخواهیم خاطرهبازی کنیم و بعد تازه تصمیم میگیریم بهپاس سالها رفاقت هدیهای رد و بدل کنیم. شاید حتی در ذهنمان چرتکه بیندازیم که هدیه فلانی چقدر بود و حالا در چه حد باید جبرانش کرد. اساساً همه اینها با ماهیت هدیه دادن به منظور نزدیکی بیشتر آدمها، ایجاد حس خوب و... در تضاد است. هدیه باید ابزار شروع رفاقت و کلیدی برای خاطرهسازی باشد؛ باید بدون منت و حساب و کتاب باشد؛ باید سازنده رفاقتها باشد نه نتیجه رفاقتها.
دنبال موقعیت ویژه هم نباشید؛ همان اول آشنایی یک هدیه ساده به همسایه یا همکار جدید بدهید. حتی به فرزندتان یاد بدهید اگر دانشآموزی تازه وارد آن مدرسه شده با یک هدیه از او استقبال کنند تا حس تنهاییاش کم شود. البته اشتباه نکنید؛ منظورمان این نیست که به رفیق قدیمی هدیه ندهیم؛ حرف این است که فقط نباید منتظر قدیمی شدن رفاقتها بود. اولین هدیه ما به یک همسایه جدید، همکار جدید و... لبخند است و در گام بعدی چیزی که به او ثابت کند دوست داریم در تعامل با او باشیم، تا بداند در محیط تازه تنها نیست؛ تا یخش زودتر از آنچه که باید باز شود. در این روزهای عجیب که بیشتر زوجهای جوان مستاجر هستند و بدون خاطره از محله و همسایه، مدام از این طرف به آن طرف میروند؛ آنقدر جابهجایی سخت و خانهها کوچک شده که یک عروس جوان حتی حس تعلقی به جهیزیه و هدایایی که گرفته ندارد؛ چه رسد به خانهای که میداند باید زود ترکش کند. این یعنی آدمهایی بدون داستان و خاطره، بدون اتفاقی که در آینده برایشان نوستالژیک محسوب شود و در این شرایط زوجهای جوانی به خانهها و مجتمعها میآیند و میروند بدون آنکه اسم همسایههای قبلی را بهیاد داشته باشند و حتی فرصت کرده باشند یاد بگیرند. همین حس بیگانه بودن با فضا، دور بودن از دیگران، آدمهای دیگر را برای ما تبدیل به یک سری تصویر میکند که فقط مقابلمان تردد میکنند بدون آنکه پیوندی بین خودمان و آنها حس کنیم.
از چند روز قبل از تولدمان تا چند روز بعدش منتظریم سورپرایز شویم، خب اساساً این انتظار چه شگفتانهای در دلش دارد وقتی از اصل ماجرا با خبریم و خبر لحظه دقیقش را نمیدانیم؟ و چه لذتی دارد جز اینکه فیلمی بگیریم تا نشان دهیم از قافله ژستهای شبکههای اجتماعی عقب نماندهایم. اساساً همین ضرورت به اشتراک گذاشتن چنین اتفاقاتی با دیگران است که ما را در تنگنای کمیت هدیه دادن و شکل اجرایش میاندازد و جنبه معنوی هدیه را خراب میکند. اصلاً اجازه بدهید خیالتان را راحت کنم؛ آن مدل هدیه دادنهای اینستاگرامی کپی کردن یک لحظه شیرین از روی بقیه است نه ساختن آن. ما خاطره را جعل میکنیم و بهنوعی با گریم به مخاطبمان ارائه میکنیم.
درحالیکه خاطرات ساخته میشوند؛ نه در قاب دوربین و استوریها، که در ذهن و قلب آدمها. حرفم این نیست که اگر لحظه خوبی داشتیم با دیگران به اشتراک نگذاریم، حرف این است که آن لحظه واقعی را اگر ثبت کردیم و اولویتمان خاطره ساختن بود؛ اگر بعدش با دیگران به اشتراک گذاشتیم چه بهتر، اما در چهارچوب فیگورهای اینستاگرامی محدود نشویم. یادتان هست که وقتی بچه بودیم شوق باز کردن هدایای تولد را داشتیم و بزرگ ترها میخواستند حالا که یک نگاتیو ۳۶ تایی در دوربین انداختند؛ با وسواس از مراسم عکس بگیرند و اجازه باز کردن هدایا یا تار و مار کردن کیک را به ما نمیدانند؟ آنلحظه چه حسی داشتیم؟ کاش هنوز مثل بچهها و برای دل خودمان هدیه بگیریم و هدیه بدهیم.
منبع: خراسان